89/12/26
7:37 ص
شرح قسمت اول حدیث نورانیت :
در بعضی نسخه های دیگر این جمله نیز در اول خطبه دیده می شود : « مَن کانَ ظاهِرُهُ فی وِلایَتی اَکثَرُ مِن باطِنِهِ خَفَّت مَوازینُهُ » . یعنی کسانی که با ولایت جناب مستطاب علی عالی علیه السلام آشنا می شوند ، از اولین قدمِ موفقیت آمیز خود تا آخرین قدم ، که همان حرکت در مسیر عرفان حقیقی یا عرفان معصومین علیهم السلام است در حرکت هستند ؛ باید در ظاهر تقیه نموده و به این امر زیاد تظاهر ننمایند که باعث رکود در امر و مانع حرکت به سوی حقیقت می شود ، و چه بسا تالی فاسدهای بی شماری در بر داشته باشد . حال صرفنظر از این مطلب ، قسمت اول دارای چند نکته است که تنها یک نکته آن را متذکر می شویم :
اِنَّهُ لا یَسْتَکْمِلُ اَحَدٌ الاْیمانَ حَتّى یَعْرِفَنى کُنْهَ مَعْرِفَتى بِالنُّورانِیَّةِ وَ اِذا عَرَفَنى بِهذِهِ الْمَعْرِفَةِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ ...
برای فهم این عرفان ، از قرآن استعانت می جوئیم آنجا که در سوره یوسف آیه 58 می قرماید : * و جاء اخوة یوسف فدخلوا علیه فعرفهم و هم له منکرون * یعنی وقتی برادران یوسف بر او داخل شدند ، یوسف برادران را شناخت و حال آنکه برادران از او بیگانه بودند . ... تا اینکه سرانجام در آیه 90 همین سوره اظهار می کنند : * قالوا ء إنک لأنتَ یوسف قال أنا یوسف و هذا أخی قد منَّ الله علینا إنه مَن یتق و یصبر فإن الله لا یضیع أجر المحسنین * .
منظور از ذکر این آیات در اینجا به مناسبت عبارت : * فَعَرَفهم و هم له منکرون * در آیه اول و عبارت : * ءَ اِنَّکَ لأنت یوسفُ * در آیه اخیر است . به عبارت دیگر ، سالک موفق باید در درجه نهائی عرفان ، علی ( ع ) را به این نحو مشاهده نموده و بشناسد که این عرفان و شناخت پس از گذشتن از مراحلی و در « آسمان هفتم » امکان دارد هر چند در اول سر چشمه « ص » ( اشاره به صدر سوره « ص » می باشد ) و یا اول صحنه نور و یا ورود در شهر رمضان ، آثار شوق و محبتِ محبوب را سالک در خود احساس می نماید .
در حدیثی پیرامون معراج رسول خدا ( ص ) _ مقتبس از تفسیر فرات _ بیان شده است که : « صورتی » یا « مثالی » از تجلی علی ( ع ) بر مَلکی در آسمان هفتم و در یمین عرش متجلی می شوذ و بدین سان ملائکه آسمان هفتم هر گاه شدتِ شوق آنها به درجه نهائی برسد و مشتاق لقاء حضرتش شوند به آن مَلک نظاره می نمایند ....
با این وجود ، مادامی که فرد سالک به این درجه نرسیده و در گذرگاه شعبان و مسیر « شزیعتنا » در حرکت است ، لا محاله آثاری از شک و ریبه در بعضی از صحنه ها دامنگیر او خواهد بود و ظاهراً عبارت : « مَن قَصَّرَ عَن مَعرِفَةِ ذلِکَ » در قسمت اول ، مفیدِ این معنی است که کوتاهی از من و شما است و باید از قول حافظ گفت :
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ما است
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه است
به هر حال ، در این قسمت بطور وضوح « شاک و مرتاب » و حدود آن توضیح داده شده و در بقیه خطبه نیز در چند مورد دیگر به این موضوع اشاره شده است که به موقع خود توضیح داده خواهد شد .
کوتاه سخن ، در طی کسب این معرفت ، چهار مرحله برای سالک حاصل می گردد :
1- امتحان قلب 2- انشراح صدر 3- صار عارفاً ( صیرورت به سوی عرفان واقعی ) 4- صار مستبصراً ( صیرورت به سوی بصیرت واقعی )